|
آیدا دختری شیطون و اذیت کار که عضو یه اکیپ دختر و پسر میشه به بهشاد دل میبنده و بهشادم پسری با احساس و با سوپرایزاش آیدا رو شیفته ی خودش میکنه اما این عشق و خوشی دووم نمیاره و… مقدمه خسته نباشی سرنوشت روزها یکی پس از دیگری به پایان میرسند و در پی روزها عمر من خسته نباشی سرنوشت میبینی دست در دستان تو تمام راه رت بیراهه رفتم شنیدم کسی میگفت چشمانت را ببند اعتماد کن ولی افسوس به قیمت تمام روزهای رفته چشم هایم را بستم اعتماد کردم… بهای سنگینی داشت اعتماد هنوز درگیر زخمایت هستم من- مامان خوابم میاد میشه اون لامپ لعنتیو خاموش کنی؟ مامان- باشه خب الآن خاموش میکنم وایسااا اینقدرم جیغ جیغ نکن -خب شب بخیر مامی -شب بخیر دخترم اَه بازم این زنگ گوشی صداش دراومد میمرد یکم دیرتر زنگ میخورد؟!من خوابم میاد خب! مامان- آیداا پاشو دیگه دختر مگه نمیخوای بری مدرسه؟ جواب مامانمو ندادم که یکم بعد وارد اتاقم شد… عهه تو که هنوز خوابی بلند شو
روز های تلخ من ,
رمان ,
نودهشتیا ,
جدید ,
روز های تلخ من رمان ,
روز های تلخ من نودهشتیا ,
روز های تلخ من جدید ,
رمان روز های تلخ من ,
رمان جدید ,
نودهشتیا روز های تلخ من ,
نودهشتیا رمان ,
نودهشتیا جدید ,
جدید روز های تلخ من ,
جدید رمان ,
جدید نودهشتیا ,
روز های تلخ من رمان نودهشتیا ,
روز های تلخ من رمان جدید ,
روز های تلخ من نودهشتیا رمان ,
روز های تلخ من نودهشتیا جدید ,
روز های تلخ من جدید رمان ,
سه شنبه 14 شهریور 1396 ،
admin
نظرات (0)
بازدید : 190
|
|
|
|
|
|
|