دوست دااااارم زندگیییییی رووووو
وای سوگند لال از دنیا بری با این صدات اخه کی بهت گفته صدات قشنگه که بزاری الارم گوشی
ی لحظه فکر کردم سوگند ک خودمم ،من تو این جنگل چکار میکنم
کمی وسایلارو بازرسی کردم فهمیدم اتاق خودمه بیخیال از این به هم ریختگی رفتم دستشویی موقع مسواک زدن خودمو ک توی ایینه دیدم یه جیغ زدم
مامانم با سر و صدا در اتاقمو باز کرد وقتی اتاقمو دید دستش رو رو قلبش گذاشت و گفت
-اخه دختر تو ب کی رفتی این چه وضعیه کی میخوای مرتب بشی
گفتم از شنبه مامان از شنبه
با دمپاییش تهدید کرد ک اگه تا نیم ساعت دیگه اتاقم جمع نکنم نمیزاره برم دانشگاه
یه نگاه ب ساعت کردم چشمم خورد ب جورایی ک هفته پیش گم مرده بودم ،ایول خوب شد پیداش کردم دیگه جوراب تمیز نداشتم
از پنجره پریدم پایین ی نگاهی ب عشقم کردم ،اخ قربونت بره مامان صبحت بخیر ،سوار دختر مامان شدم (ماشین ۲۰۶آلبالوییم)و پیش به سوی دانشگاه و اذیت